یونی

"جهنم یعنی زندگی ای که سراسر ترس از آمدن فردا و تکرار روزمرگی باشد."



روزمرگی...
روزمرگی...
روزمرگی...

این روزا خیلی تو فکر ِ فکر فیلم "بهشت از آن تو " هستم یه جورایی...

.

.

.

.

خب...
بیا حالا یه خورده قل بخوریم...






                













              مامان کوچولو!



...
خودمم خسته شدم از بس راجع به بچگی گفتم...
ولی خب تابستونه دیگه...
گرما و ...
کولر و ...
ظهر گرمش و ...
آلوچه و ...
خیار سرکه و ...
کاهو سکنجبین و ...
خواب و ...
رویای شیطنت.
به خدا هر کسی رو به وسوسه می ندازه

خب...
دلم می خواست بچگی تو مایه های کودکی مادرم و خاله هام می کردم...
آی شیطنت کردن...
آی شیطنت کردن...
یه چیز به معنی واقعی عشق تو زندگی. 

:)







...



بعضی وقتا هم باید یه گوشه کنار دیوار بشینی و عزیزترین آدمای زندگیت رو نگاه کنی
که دونه دونه از زندگیت خارج میشن ٬
از اون دایره‌ی تنگ و دوست داشتنی‌ای که هر کسی رو توش راه نمیدادی .
حتی فرصت و جرأت نمیکنی با یه لبخند سرد بدرقه‌شون کنی ...
...
...
...
همین.












هی...
مهربون...
نگاه کردن از اون بالا چه مزه ای میده؟
...
بیا دست منم بگیر...
اجازه بده من هم امتحان کنم.