اگه تو زندگی بعدیت می تونستی یه جسم باشی یا یه شیء
دلت می خواست چی باشی؟
فکر کن...

میدونی...
من دلم می خواست زه تار می بودم
زه یه تار خوش صدا
تو دستای یه دل شکسته
تو دستای یکی که سرش رو به آسمونهاست...
تا با هر نوازش دستای مهربونش بتونه دل منو بلرزونه و ناله من رو در بیاره...
یه نغمه دل نشین ِ دل لرزون...
حرف نه
نغمه
آوا
دوست ندارم تفسیرم کنن
از حرف بیزارم
نغمه...
نغمه دل تنگی های پنهانی
ناله...
ناله ای از درد حسرت هام
...
اون موقع باید بیای و ببینی چه دلایی رو به لرزه می ندازم...





نظرات 12 + ارسال نظر
مهزاد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:18 ق.ظ

چی بگم والا؟؟!!!

*مشیانه سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:59 ق.ظ http://mya.blogfa.com

حق داری که از "حرف بیـزار" باشی. به قولِ شازده کوچولو: کلام منشأ سؤ تفاهم هاست.
ولی وقتی تصمیم میگیری شی’ِ یا یه جونِ بی روح باشی "تفسیـر" شدنـت، بی برو برگردِ، عزیز.
چرا که تفسیر لزوماً نباید با کلام باشه و خیلی وقتـا تبدیل به تعبـیر میشه!

مثلاً تجسم کن؛
یکی با دستـایِ هنرمنـد و ماهرانه اش، توسطِ تـو (همون زهِ تار)، قادر ِ آنچنان لطیف دل رو بلرزونه، درست مثِ اینکه یه پروانه داره تو دلت گشت و گذار میکنه. و وقتیکه صاحبِ دل سرمست از تجربه’ لذتِ اون لرزش لطیف هستـش، ناگهان و بی مقدمه با سکوتِ محض رو به رو مواجه میشه، چون اون "نوا" دیگه نواخته نمیشه ....
آخه، همونیکه "سرش رو به آسمونهاست" دلش جائی بنـد نمیشه و دائم هوس میکنه دلِ تازه ای رو بلرزونه،
آه.......
نــه، عزیز جون، من هیچوقت نمیخوام که یه شیءِ یا یه جونِ بی روح باشم که دیگران هر طوری که میخوان بهم معنی بـِدَن.



راحله سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:02 ب.ظ http://bamerahel.persianblog.com

میفهمم وقتی یکی میخواد زه تار باشه یعنی چی ... کاملا میفهمم ...

خودم سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:41 ب.ظ http://pargol.blogsky.com

دست کسی که سرش رو به آسمونهاست انقدر خداییه که یه بار نوازشش واسه کل عمر کافیه مشیانه جون...
واسه یه عمر...

حمید سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:32 ب.ظ http://rOOlami.persianblog.com

اما من نی بودن را دوست‌تر می‌داشتم ... نی‌ای در میان انگشتان کسی که شب‌ها سیاه‌مشق می‌کند ... یا بر لب‌های کسی که خوش‌ترین نواها را از میانش بیرون می‌کشد ...

محمود رضا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:49 ب.ظ

http://tisfoon.com/Rumi/lotfi.jpg

محمود رضا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:51 ب.ظ

http://www.iran-art.de/docu/Alizadeh.jpg

محمود رضا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:51 ب.ظ

http://www.iran-art.de/docu/Alizadeh2.JPG

محمود رضا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:52 ب.ظ

http://www.geocities.com/darvaksd/lotfi_2003_concert_tar.jpg

محمود رضا چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:57 ب.ظ

خشک سیمی
خشک چوبی
خشک پوست
از کجا می آید این آواز دوست ...

*مشیانه پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:14 ق.ظ http://mya.blogfa.com

دقیـقاً، منظور ِ منم همیـن بود، که اصلِ قضیه جـان است و جـان و گرنه، هیچ "نـغـمـه" ای وجود نخواهد داشت.

بـعدم wOw، چقـدر آقایِ لطفی عزیـز پیـر شده‌! ولی حتی دوست داشتنی تر از پیـش*

خودم پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ب.ظ http://pargol.blogsky.com

وای از این عکس ها...
وای...
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد