من یه هم اتاقی دارم
هم اتاقی من یه گیاه
مثل گل سرخ شازده کوچولو یکی نیست در یک سیاره
ولی در محدوده من تکه
من به مهربونی شازده کوچولو نیستم تا واسش حباب بلورین درست کنم
ولی اون اونقدر آسیب پذیره که دور تا دور خودش حالت تهاجمی ظاهری ساخته
تا خیال دست درازی به سرت نزنه

بهش نگاه کن...
نور بده
و مایه حیات
و بذار به حال خودش باشه
دیر به دیر به کمک کسی نیاز پیدا می کنه
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
زیباست و لطیف
می تونی تا ابد واسش آواز بخونی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
می تونی ساعت ها با مهربونی بهش نگاه کنی
یا آوازهایی رو که تا به حال برای کسی نخوندی واسش زمزمه کنی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
حتی می تونی وقتی خیلی دل تنگی واسش درد دل کنی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
چون اون موقع است که یه گاز اساسی ازت می گیره
گفتم که خودش واسه خودش محدوده شخصی داره
با حباب نه با خار
یکی نیست در یک سیاره
ولی در سیاره من تکه
می دونی کی جواب حرف هات رو میده؟...
...
وقتی آب به پاش می ریزی به صدای خاکش گوش کن...
اون خودشه...





نظرات 8 + ارسال نظر
حمید جون چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:24 ق.ظ http://hamidoo-goon.blogsky.com

سلام
وبلاگتا خوندم جالب بود به منم سذ بزن خوش باشی
بای بای

خودم چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 ق.ظ http://pargol.blogsky.com

http://www.ibiblio.org/wm/paint/auth/redon/charcoals/redon.cactus-man.jpg

راحله چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ق.ظ http://bamerahel.persianblog.com

خب منم یدونه از این هم اتاقیا دارم اما خار نداره ! باهاش دردودل نمی کنم چون میترسم ساقه ی نحیفش جایه جون گرفتن بشکنه . اما جلوی نور بازیش میدم . میچرخونمش ... اونم مدام سرش رو بر میگردونه به سمت نور و تو چشمای خورشید خیره میشه ...

*مشیانه چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:35 ق.ظ http://mya.blogfa.com


تا بهار دل نشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چون نسیم نو بهار بر آشیـانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من

تا بهار زندگی آمد بیا آرام جـان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان

چون سپـندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان

تا بهارِ دل نشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من

باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لالـه تنها ببین بر چهره داغ حسرتم

ای روی تو آییـنه ام عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار سر را بنـه بر سینه ام

(بیژن ترقی)

اولاً، که واقعاً خوش برگشتی عزیـزِ دِلم تو اینجا یـه شکوفائی مخصوصی پیدا میکنی که عمراً جایِ دیگه ....
بعد‌ِشم، امشب واقعاً مرا محظـوظ کردی عزیـزم.
هم قیاسِ خیلی جالبـت بـا عشق ابـدیِ بنده، شاهزاده کوچولو.
و هـم با این موزیکِ واقعاً دل نشیـنِ «تا بهار ِ دل نشیـنن»*

لاله چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:19 ب.ظ http://lale.persainblog.com

چه جالب من هم یکی از همین هم اتاقی ها دارم ...( چطوری مهربون ساکت؟ : )

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ب.ظ

چه دوست داشتنی نوشتی عزیزکم...حالا دیگه غریب نیستی...حالا راره ی خودمی... :)
هیوااا

محمود پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 07:12 ب.ظ

:)

۴خواهر چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ب.ظ http://www.fattaneh.persianblog.com

سلام سال نو شما مبارک خانوووووووم هیچ معلوم هست کجایییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد