و این منم...
دختری با دلخوشی های باور نکردنی...
که یکی از اونا خوندن کتاب های متفاوتِ با لذت قرار دادن چوق الف های رنگی ما بین هر کتاب...
دختری که وقتی کتاب نخوندش رو انتخاب می کنه،
نسبت به حس مجهول و ناخودآگاهی که به اون کتاب نخونده داره 
یه چوق الف ( از دزدیهای سالانه نمایشگاهیش! ) رو با ذوق و شوق واسش انتخاب می کنه...

...

و حالا کتابخونه این دختر، پر ِ از کتابهای خونده و نخونده ای که اول یا آخرشون یه چوق الفه...
یا گاهی هم ما بین یه کتاب بیچاره که شاید سالهاست منتظر طی کردن راهش تا انتهاست... 









نظرات 6 + ارسال نظر
*مشیانه یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:02 ق.ظ

إ تو کوشی؟؟؟

متأسفم، ولی من منظور را از "چوق" نمیفهمم!

آرش یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:14 ق.ظ http://arash63.blogsky.com

نوبتش کیه خدا میدونه....

میثم یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 01:19 ق.ظ

هیچ نمی فهمیدمت . شاید هم نباید می فهمیدمت . از بس دلقک شدم حتما خر شدم . بلا روزگاریست ....

محمود یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:45 ب.ظ

تو کتا با رو دوست داشتی و اصن دوست داری... یعنی چون دوست داشتی خریدی! چون مجبور نبودی ... بخاطرشون یه عالم راه دور رفتی گشتی بهاشو دادی و بعد خریدی ... وقتی از نمایشگاه بر می گشتی چه حالی داشتی؟

و

تو

یه روز

می خونیشون

همشونو

می دونم ...

محمود یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 06:45 ب.ظ

http://www.dwponline.com/coolishot/charla.jpg

دلقک دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 03:10 ق.ظ

تمام دلخوشی هایت را باور می کنم .
.
.
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد