تغییر کردم...
دروغ میگم...
تو دلم همه رو مسخره می کنم...
هیچ چیز رو باور نمی کنم...
به هیچ چیزی اعتقاد ندارم...
اصلاً دیگه هیچی واسم مهم نیست...
غرغر می کنم...
زبونم گزنده شده...
خدا رو قبول ندارم...
ظاهر بین شدم...
به ظاهرم خیلی اهمیت می دم...
می خوام جلب توجه کنم...
دریده شدم و سنگ دل...
خوبه؟
مگه همین رو نمی خواستی؟
                                        ولی دیگه از تو هم حالم به هم می خوره.



  زردها بیهوده قرمز نشدند...



   یه شبه مهتاب
     ماه میاد تو خواب....