در آدمی، عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست که اگر صد هزار عالم ملک او شود نیاساید و آرام نیابد. این خلق به تفصیل در هر
پیشه ای و صنعتی و منصبی و تحصیل نجوم و طب و غیر ذالک می کنند و هیچ آرام نمی گیرند.
زیرا آن چه مقصود است به دست نیامده است. آخر معشوق را "دلارام" می گویند، یعنی که دل به وی آرام گیرد. پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟ این جمله ی خوشی ها و مقصودها چون نردبانی ست و چون پایه های نردبان جای اقامت و باش نیست، از بهر گذشتن است.
خنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد، تا راه دراز بر او کوته شود و
در این پایه های نردبان عمر خود را ضایع نکند.
فیه ما فیه
امیدوارم این خارخاری و درد ِ عشق٬ تموم بشه وعمری که صرف ِ هر صنعتی و پیشه ای و تحصیل رشته ای که من یادم رفت از خاله زادهُ محترمهُ سرکار بپرسم ٬شده٬ تباه نشه و مسیر ِ رسیدن به مقصود کوتاه٬ و پایه های نردبانش ضایع نشه!
و...!
(من نمی دونم این چه خارخارییه ِ که به جون من افتاده تا من نتونم مثل بچه آدم حرفمو بزنم!!!)
( دچار ِ تنگی ِ نفس ِ مزمن شدم!)
.
"معشوق ِ تو همسایه’ دیـوار به دیـوار
در بادیه سرگشته، شما در چه هوائید
.
گـَر صورت بـی صورتِ معشوق ببیـنیـد
هم حاجی و هم کعبه و هم خانه شمائید
.
گر قصدِ شما دیدنِ آن خانه’ جانست
اول رخ ِ آئـیــنه به صیـقل بزدائیـد"
.......
پس اول باید معشوق/"دلآرام" شناخت و دونست که کیست، چیست و کجا باید در پی اش گشت. یـا به عبارتی، بایستی اول از همه، اون پایه های نردبان رو در جائی استوار، محکم و بـاش قرار بدی، بعد "خوشی ها و مقصودها" رو طـی کنی.
وگر نه هرگز آرامش ِ دل و جان را نمی یابی.
هو
بسیار زیبا و خوب بود... مثل همیشه ها... در پناه حق
ببینم این نردبونی که گذاشتی اینجا همون نردبونی نبود که پارسال وقتی از اون رفته بودم بالا، خدا رو دیدم که داشت دزدکی منو می پائید که یه وقت نیافتم پائین؟
این فامیلتون آقای ِ تودر تو ! نمی تونه یه جای ِ باش واسه نردبون ِ ما ردیف کنه؟!
اگه تونستی سفارش ِ مارو پیشش بکن٬ بگو پسر خوبیه! کارشم خیلی درسته!
خودت می دونی که!؟!؟!؟...
در ضمن به آقای ِ تودر تو! بگو نردبان ِ خوب سراغ دارم!
از شاخ ُ گوزن درستش کردن! مال ِ یه خانوم دکتر بود ِ!!!
فقط باهاش می رفته مطب و برمی گشته!
یک برگ سندم هست!!!
hala ke ma oomadim inja donbale sanato in harfa ino az fihe ma fih peyda kard?!i
hadde aghal adrese oon delaramo ham az toosh peyda kon balke age invara bashe ma ke inhame rah oomadim...barnagardim dobare kari beshe
Hivaaa
amma aziz pas JOSTEJOO chi mishe
rah-e residan gahi az khode residan pormaana tare
ta gashtan nabashe aslan adam nemifahme delarame vagheii chiye va kojast
Hivaaa :)
هیوا جونِ عزیزم، دختر ِ گُل و روشن بینی که همیشه سعی داری جنبه های مثبتِ هر چیزی رو بررسی کنی.
منظور ِ تایِ بی همتایِ عالم/مولانـا، "جُست و جو" نکردن نیست. بلکه، منظورش به بیراهه نرفتن و معشوق یا همون "دلآرام" رو نه اشتباه بر نگزیدن ِ.
معمولاً، مولانـا در همهءِ نوشتارهاش اشاره ای به این مطلب داره که؛ م"عشوق ِ تو همسایه’ دیـوار به دیـوار توست....." یـا،
"نزدیکتر است از تو بـا تو، چه روی بیرون
چون برف گدازان شو، خود را تو ز خود می شو"
و در چندین و چند جایِ دیگر به نحوی این موضوع رو مطرح میکنه. که منظورش هم همون رسیدن به آرامش ِ درونی است، آرامش ِ دل و جـان/"دلآرام".
شاید هم به همین دلیل ِ، که "rah-e residan gahi az khode residan pormaana tare"!!!!!!!
جون ِ ما این مطلب و عوض کن! آدم یاد ِ گناهاش میفته!
همش فکر می کنم خیلی تو زندگیم اشتباه کردم(گریه)
اصلا یه جورایی خارخاریم میشه!!! (خارخار!)
مخصوصا که این یارو "دلارام" رو هم پیداش نکردم! (گریه)
عوضش کن٬ خوب؟
.
.
.
تورو خدا...
شاید هم هیچ وقت کوتاه نشود
راستی اینجا اکثرا فیلتره ! اینه که دیر میام .
سلام!
آرشیو وبلاگ آب رو می خوندم... اتفاقی به آدرس شما تو کامنتهاش برخوردم...
راستی! اینجا رو دیگه چرا فیلتر کردن؟!!!!
اینی که اگر اشتباه نکنم از (نظامی) راجع به لیلی و مجنون خوندید، محشره!!!... یعنی من هر وقت گوش می دم، خصوصا اون بند آخرش رو... چی بگم... گاهی اشک آدم رو در میاره... آخرش رو خیلی زیبا خوندید...
جسته گریخته وبلاگتون رو خوندم... زیباست... فضائی خودمانی، شاعرانه و گاها عارفانه... فعلا چیزی بیش از این نمی تونم بگم تا اینکه اگر فرصت کنم همشو بخونم.
از آشنائی با شما خیلی خوشحال شدم...
باز هم بهتون سر می زنم...
شاد و بهروز باشید!
ارادتمند شما
امیر موسوی
سلام و خسته نباشید
امیدوارم خیالتان لبریز، آرزوهاتان دورادور، خواب هاتان رنگین، عشقتان پایدار و پیروزیتان نزدیک باد
اینقدر برایم غیر منتظره بود که هیچ دلقکانه ام نمی آید . عکس و نوشته و نوای موسیقی . همه چیز انگار خود خودت بودی .
هو حضرت خداوندگار را ...
آن مغنی و مطرب عیار را ...
قلندر بیدار را ...
باقیش را شنو از فیه ما فیهما:
صاحب دل کل است چون او را دیده باشی همه را دیده باشی!
خلقان عالم همه اجزای وی اند و او کل است.
ماهم کاسه ای بر سر آب ...
توضیح:
برای عزیزان هم گویم که خار خار معنی اضطراب می دهد.
نه چیز دیگر!
هر قلب را در آتش عشق افروخت ...خوشتر ز نقد عالم امکان شد
آدمای ِ این دوره زمونه ٬ عجب جوونا رو ضایع می کنن!!!
بابا ما نه تنها حرفمونو پس گرفتیم!
بلکه همه جوره طرفداریمونو از
خواهر زادهُ مادر خانوم ِدوستمون! اعلام می کنیم! (گریه)
بابا بچه که زدن نداره! حالا یه چیزی گفت٬ شما به بزرگواریتون ببخشیدش!!!
اصلا م نمیخواد این مطلبو عوضش کنی!
خارخاریم هم خوب شد!!!
منم که تا حالا گناهی نکردم که یاد ِ اونا بیفتم!!!
اصلا بی خیال ِ "دلارام" شدم٬ باباش گفته میخواد درس بخونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
(گریه با صدای بلند)