امروز روز میراث فرهنگی بود.
طی کاشان گردی چند ساعته که من و هم پای عزیزم داشتیم،
من به تمام معنا بزرگی، هنر، ذوق و تفکر هنرمندان قدیم رو لمس کردم.
وجود هر چیزی در بناهای قدیمی فلسفه و دلیلی داره...
حتی آستانه در ( یا به قول کاشانی ها آسّون ) ...
و نتیجه اینکه همچنان میراث فرهنگی شعور نگهداری از این گنج ها رو نداره.
امروز من برای اولین بار یه جای بسیار زیبا رو دیدم
چشمه سلیمانیه
معجزه است...
اون سکوت و آرامش...
اون حرکت بی صدای آب...
زندگی نرم و روان ماهی ها...
دست نخوردگی...
طبیعت بکر زیر آب...
آب...
آب...
آب...
زلالی آب...
و رنگ مست کننده آب...
رنگ زندگی...
رنگ حیات...
رنگ...
رنگ...
رنگ...
معجزه است...
معجزه!
ای کاش آب بودم...
گر می شد آن باشی که خود می خواهی...