...بعضی وقتا هم باید یه گوشه کنار دیوار بشینی و عزیزترین آدمای زندگیت رو نگاه کنی
که دونه دونه از زندگیت خارج میشن ٬
از اون دایرهی تنگ و دوست داشتنیای که هر کسی رو توش راه نمیدادی .
حتی فرصت و جرأت نمیکنی با یه لبخند سرد بدرقهشون کنی ...
...
...
...
همین.

هی...
مهربون...
نگاه کردن از اون بالا چه مزه ای میده؟
...
بیا دست منم بگیر...
اجازه بده من هم امتحان کنم.
آه
دل منم گرفت،
دریغ ، افسوس به خاطر نداشتن فرصت خداافظیح
ببخشید خداحافظی
هی هـی هــی.......
ای کاش ولی افسـوس!
...
مننم ای وای . بعدشم هی هی هی . بعئشم افسوس . بعدشم فغان . امان امان . بعد بعد بعدشم که خب خداافظیح.
ای دلقک....هی دلقک ...امان امان... :)
هیوا
فکر کنم که عدم وجودِ شرف به کفـایـّت، خاصهءِ دلقکهاست، نـــه؟؟؟
ولی در هر حال، همین صفت هم خیلی جذابـشون میکنه!! oP:
ئشمشئو سثسئث ئشد [شقلخم اشسف. ءثناشسفشئ ذثیعدشئث شلشهق غثیعدث یخنافشق اشسف نث ثسفئثسا [شقلخم اشسفو رشمثث دثئثثیخخدشئ شلشق اشسف. »اخیخاشبثظ
کلاغم مریضه . دکترام جوابش کردن . گفتن واسه خوب شدنش پول می خواد . منم ندارم . با این همه جوجه کلاغ چیکار کنم . تا اومدم اینجا رو خوندم :
بعضی وقتا هم باید یه گوشه کنار دیوار بشینی و عزیزترین آدمای زندگیت رو نگاه کنی
که دونه دونه از زندگیت خارج میشن ٬
بمیرم واسه دلت جوون .
خداییش خیلی باحاله . خداافظیح
در جواب شرح حال کلاغ مریض دلقک اینا:
برو آقا جون خدا بده
برو پدر من کار کن انقده زنجه موره نکن
برو پدر جان