یه مسافر داره میاد...
یه مسافر کوچولو...
یه فرشته کوچولو...
صداشو می شنوی؟
صدا خودش نه،
صدا قیل و قالی که راه انداخته...
:)
این کوچولوی قصه ما چند تا خانواده رو فعلاً گذاشته سر کار...
مامان کوچولوش دل تو دلش نیست!
بابا کوچولو!!! ( ببخشید اشتباه لفظی بود! ) هم دست کمی از مامان نداره...
مامانِ مامان کوچولو هم همین طور...
مامان بزرگ :)
.
.
.

تولدِ یه موجود ظریف شاد باشه...
دیدنش لذت بخشه...
بودنش...
اصلاً دیدن مادر الان که داره این کوچولو رو به بار می نشونه...
مامان منتظر...
دیدنش لذت بخشه...
مقدسه...
پاکه...
                         مثل آب......






داره میاد!

.

.

.




آهای!
کوچولوی ظریف ما!
حتماً دلیل زیبایی برای حضورت وجود داره...
حتماً
شک نکن!
:)



چی؟
بله...
بله...
البته...
خاله خانوم هم می خنده! :)