... خودمم خسته شدم از بس راجع به بچگی گفتم... ولی خب تابستونه دیگه... گرما و ... کولر و ... ظهر گرمش و ... آلوچه و ... خیار سرکه و ... کاهو سکنجبین و ... خواب و ... رویای شیطنت. به خدا هر کسی رو به وسوسه می ندازه
خب... دلم می خواست بچگی تو مایه های کودکی مادرم و خاله هام می کردم... آی شیطنت کردن... آی شیطنت کردن... یه چیز به معنی واقعی عشق تو زندگی.
:)
|