مامان کوچولو!



...
خودمم خسته شدم از بس راجع به بچگی گفتم...
ولی خب تابستونه دیگه...
گرما و ...
کولر و ...
ظهر گرمش و ...
آلوچه و ...
خیار سرکه و ...
کاهو سکنجبین و ...
خواب و ...
رویای شیطنت.
به خدا هر کسی رو به وسوسه می ندازه

خب...
دلم می خواست بچگی تو مایه های کودکی مادرم و خاله هام می کردم...
آی شیطنت کردن...
آی شیطنت کردن...
یه چیز به معنی واقعی عشق تو زندگی. 

:)