من یه هم اتاقی دارم
هم اتاقی من یه گیاه
مثل گل سرخ شازده کوچولو یکی نیست در یک سیاره
ولی در محدوده من تکه
من به مهربونی شازده کوچولو نیستم تا واسش حباب بلورین درست کنم
ولی اون اونقدر آسیب پذیره که دور تا دور خودش حالت تهاجمی ظاهری ساخته
تا خیال دست درازی به سرت نزنه

بهش نگاه کن...
نور بده
و مایه حیات
و بذار به حال خودش باشه
دیر به دیر به کمک کسی نیاز پیدا می کنه
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
زیباست و لطیف
می تونی تا ابد واسش آواز بخونی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
می تونی ساعت ها با مهربونی بهش نگاه کنی
یا آوازهایی رو که تا به حال برای کسی نخوندی واسش زمزمه کنی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
حتی می تونی وقتی خیلی دل تنگی واسش درد دل کنی
فقط نباید به محدودش تجاوز کنی...
چون اون موقع است که یه گاز اساسی ازت می گیره
گفتم که خودش واسه خودش محدوده شخصی داره
با حباب نه با خار
یکی نیست در یک سیاره
ولی در سیاره من تکه
می دونی کی جواب حرف هات رو میده؟...
...
وقتی آب به پاش می ریزی به صدای خاکش گوش کن...
اون خودشه...